زن دفترچه را در دست گرفت. صفحه اول را باز کرد و نگاهش روی تاریخ تولد مرد خشک شد. عدد روی کاغذ مثل پتکی بر سرش فرود آمد. دهه هفتاد؟ نه، نه، امکان ندارد. ذهنش هزار دلیل برای رد کردن این حقیقت پیدا میکرد، اما واقعیت همان بود که روبهرویش …
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : ترسناک
رمان ترسناک: مواظب باش چه آرزویی میکنی!
سامانتا بِرد، دختری دستوپا چلفتی است. او سوژهی خندهی گروه بسکتبال دخترانه است. آن جودیت بدجنس و نامهربان، زندگی او را به جهنم تبدیل کرده است. اما همه چیز قرار است تغییر کند.
بخوانیدرمان ترسناک: جوجه جوجه / آر. ال. استاین
از جوجه ها متنفرم. آن ها موجوداتي کثيف هستند، و بوي گندي مثل ... مثل ... جوجه ها ميدهند. مادر ميگويد: «کريستال نوبت تو است که به جوجه ها غذا بدهي.» نامطلوب ترين حرف براي من.
بخوانید