بایگانی/آرشیو برچسب ها : ترسناک

پهنه آسمون

سرما سوزناک از زیر شنل زرد رنگم رد میشد و به تن نحیفم رخنه میکرد ولی با این وجود نمیتونستم دست از دویدن بردارم چون لحظه‌ای تعلل مساوی بود با پایان کارم توی این دنیایی و جهانی که به اشتباه واردش شده بودم جایی که غریب بودم و غریبانه میون اون کسیایی که بعید میدونم ادم باشن زندگی میکردم اما واقعا میتونم برگردم خونه ؟! یا دیگه منم به اونجا تعلق دارم ؟!

بخوانید

چشمانی که فریبم دادند

زن دفترچه را در دست گرفت. صفحه اول را باز کرد و نگاهش روی تاریخ تولد مرد خشک شد. عدد روی کاغذ مثل پتکی بر سرش فرود آمد. دهه هفتاد؟ نه، نه، امکان ندارد. ذهنش هزار دلیل برای رد کردن این حقیقت پیدا می‌کرد، اما واقعیت همان بود که روبه‌رویش …

بخوانید