همه چی از یه ویدئوی عجیب شروع شد که کل فضای مجازی رو یه شبه ترکوند. صحنههایی که نمیتونی باور کنی واقعی بودن یا خیالی.
بخوانیدهزارو چندصدو پنجاهو چند
چکیده ای از چکیده ی ما روی این کره
بخوانیدعشق خاموش ویلیام
در قلب قلمروی اِلدرین، ویلیام، یک سرباز ساده، سالها در سکوت دلباختهی شاهدخت اِلای بود. او هر روز از دور، بیآنکه جرأت کند عشقش را ابراز کند، او را مینگریست. اما وقتی اِلای متوجه نگاههای پنهانی او شد، سرنوشت راهی تلختر برای ویلیام رقم زد—زیرا خیلی زود، شاهزادهای دیگر از راه رسید…
بخوانیدمجموعه داستان: موش کور در خانه جدید و ۱۵ قصه دیگر
کوچولو کجاست؟ قصری بود آن دور دورها، شاهزادهخانمی در این قصر زندگی میکرد که اسمش فی بود. این شاهزادهخانم یک گربهی ریزهمیزه داشت و گربهاش را کوچولو صدا میزد. او گربهاش را خیلی دوست داشت. این گربه را مادرش سال قبل برای تولدش به او هدیه داده بود. تولد شاهزادهخانم …
بخوانیدآموزش صفحه بندی ۱ ۲ ۳ … ۱۰ و شمارهگذاری صفحات محتوا در پلات پیج
چطور متن خود را صفحه بندی 1 2 3 ... 10 و شماره گذاری کنیم؟
بخوانیدراهنمای سایت: انتشار محتوا در سایت
راهنمای کلی انتشار محتوا در سایت
بخوانیدداستان کوتاه: حسادت مرگبار
دیانا که همیشه مورد تحسین بود، با ورود النا احساس میکند جایگاهش در خطر است. حسادت آرامآرام او را به وسواس و تعقیب النا میکشاند تا اینکه یک شب سرنوشتساز النا ناپدید میشود.
بخوانیدداستان کوتاه: شلوارهای وصلهدار
غم و شادی باهم مسابقه داشتند. حیاط مدرسه غرق در خنده و گریه بود. شاگردی که از دالان مدرسه میگذشت، لبولوچهاش آویزان بود؛
بخوانیدداستان کوتاه: در تاریکی چشم هایت
دختری عکاس که در یکی از روز های عکاسی یک فرد نابینا رو ملاقات میکند.
بخوانیدرمان ترسناک: مواظب باش چه آرزویی میکنی!
سامانتا بِرد، دختری دستوپا چلفتی است. او سوژهی خندهی گروه بسکتبال دخترانه است. آن جودیت بدجنس و نامهربان، زندگی او را به جهنم تبدیل کرده است. اما همه چیز قرار است تغییر کند.
بخوانید