ترسناک

چشمانی که فریبم دادند

زن دفترچه را در دست گرفت. صفحه اول را باز کرد و نگاهش روی تاریخ تولد مرد خشک شد. عدد روی کاغذ مثل پتکی بر سرش فرود آمد. دهه هفتاد؟ نه، نه، امکان ندارد. ذهنش هزار دلیل برای رد کردن این حقیقت پیدا می‌کرد، اما واقعیت همان بود که روبه‌رویش …

بخوانید

چهل سالگی – فصل یک

فصل اول: چهل‌سالگی امروز چهل ساله شدم. نمی‌دونم چرا، ولی از شب قبلش، حسی تو دلم افتاده بود. مثل وقتی که برق قراره بره و یه لحظه لامپ‌ها شروع می‌کنن به لرزیدن. انگار همه چیز، از ذهنم گرفته تا هوا، وارد یه سکوت قبل از واقعه شده بود. سکوتی که …

بخوانید